اتنا خانماتنا خانم، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 12 روز سن داره

ني ني كوچولوي ما

مسافرت

آتنا كوچولو توي ايام محرم رفته بود پيش آقاجون ومامان جونش   قربونش برم چند روز اول كه پدر ما رو درآورد همه براش جديد بودن واز همه ميترسيد چسبيده بود به من وباباش از اومدن پشيمونمون كرده بود   تا بالاخره بعد از چهار روز تازه يه خورده براش عادي شد دو سه روز بعدشم كه دست همه بچه ها رو تو فوضولي كردن از پشت بست انگار كه نه انگار كه چند روز پيش چقده ميترسيد خلاصه خودشو تو دل همه جا كرد دو شبم بردمش مراسم محرم شب اول با نوحه ميرقصيد ودست ميزد آبرو برامون نذاشت موقعه سينه زنيم ترسيد وكلي گريه كرد تا ما مراسمو ترك كرديم راستي لباس سبزم براش دوخت...
17 آذر 1391
1